شهدا سال 60 -زندگینامه شهید اصغر امید آباده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
در سال 1340 وقتیکه چهرهپاک و معصومش در میان خانواده شکفت، خانه را از عطر وجودش پر نمود. در بخش آباده طشک از توابع نیریز در آغوش گرم خانواده ایام کودکی را سپری و درس دینداری و دیگر دوستی را فراگرفت. در کنار همسالان خود راهی مدرسه ابتدائی هجرت روستای طشک شد و خاطره شاگرد بسیار موفق و عالی بودن را در کلاسهای آن مدرسه، به یادگار گذاشت. دیو سیاه تنگدستی به سراغش آمد و اورا از ادامه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
در سال 1340 وقتیکه چهرهپاک و معصومش در میان خانواده شکفت، خانه را از عطر وجودش پر نمود. در بخش آباده طشک از توابع نیریز در آغوش گرم خانواده ایام کودکی را سپری و درس دینداری و دیگر دوستی را فراگرفت. در کنار همسالان خود راهی مدرسه ابتدائی هجرت روستای طشک شد و خاطره شاگرد بسیار موفق و عالی بودن را در کلاسهای آن مدرسه، به یادگار گذاشت. دیو سیاه تنگدستی به سراغش آمد و اورا از ادامه...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمد سروری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در گلستان خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز، به سال ۱۳۲۰ گل وجود محمد شکفته شد. باغبانان این گلستان، این غنچه نورسته را خوب باغبانی کردند و برای آموختن فنون زندگی با همه سختیها و مرارتها به دبستان فرهنگ اسلامی فرستادند. وقتی مدرک پایان دوره ابتدایی را گرفت از ادامه تحصیل منصرف و مشغول کار آزاد شد. با جمعکردن مختصری زندگی تن به ازدواج داد که حاصل آن، سه دختر و سه پسر است که از او...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
در گلستان خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز، به سال ۱۳۲۰ گل وجود محمد شکفته شد. باغبانان این گلستان، این غنچه نورسته را خوب باغبانی کردند و برای آموختن فنون زندگی با همه سختیها و مرارتها به دبستان فرهنگ اسلامی فرستادند. وقتی مدرک پایان دوره ابتدایی را گرفت از ادامه تحصیل منصرف و مشغول کار آزاد شد. با جمعکردن مختصری زندگی تن به ازدواج داد که حاصل آن، سه دختر و سه پسر است که از او...
به یاد شهید محمد علی منوری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
منوری جان فدا، کرده براه خدا منـوری جـان فـدا کرده به راه خـدا داده سر وجانخویش در پی امر اله در ره قرآن و دین جان بهکف و با وفا ز بهر فرمان حق، رضا بجان بد رضا منوری جان فدا، کرده براه خدا چون به ره عشق حق عاشق وجانانه بود بهر وصال خدا ز شوق پروانه بود به جمع یاران خود گوهر یـکدانه بـود عجبجوانی عفیف، نمونه اندر صفا منوری جان فدا، کرده براه خدا ز پیروان علی ز عـاشقــان حسین مطیع...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
منوری جان فدا، کرده براه خدا منـوری جـان فـدا کرده به راه خـدا داده سر وجانخویش در پی امر اله در ره قرآن و دین جان بهکف و با وفا ز بهر فرمان حق، رضا بجان بد رضا منوری جان فدا، کرده براه خدا چون به ره عشق حق عاشق وجانانه بود بهر وصال خدا ز شوق پروانه بود به جمع یاران خود گوهر یـکدانه بـود عجبجوانی عفیف، نمونه اندر صفا منوری جان فدا، کرده براه خدا ز پیروان علی ز عـاشقــان حسین مطیع...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید فیروز منزه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
شهیدان اسطورههای جاویدی هستند که درس رهایی را خوب سرودند. آنان از خویشتن خویش رسته و از خودیت رها بودند. افکارشان نور و کلامشان حدیث عشق بود. از جمع این گروه فیروز منزه بود که در دهم بهمنماه ۱۳۳۲ در خانوادهای مذهبی و متدین در شهرستان نیریز پا به عرصه حیات نهاد. با آمدنش گرمی و نشاط را به خانه آورد و در سایه محبت و مهربانی پدر و مادر پرورش یافت و برای کسب دانش، راهی مدرسه...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
زندگینامه جانباز محمود (احمد) دادور
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمود (احمد) دادور فرزند ابوالقاسم در اول فروردین ماه سال 1333 در شهرستان نیریز متولد شد. وی دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت خانواده طی نموده و دوران ابتدایی را در دبستان فرهمندی نیریز و دوران متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) سپری نمود. در مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حضوری فعال داشته و در راهپیمائیها شرکت مینمود. در جنگ تحمیلی به جبهه اعزام و در عملیات طریق القدس (فتح بستان ) شرکت نمود....
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
محمود (احمد) دادور فرزند ابوالقاسم در اول فروردین ماه سال 1333 در شهرستان نیریز متولد شد. وی دوران کودکی را در دامان پر مهر و محبت خانواده طی نموده و دوران ابتدایی را در دبستان فرهمندی نیریز و دوران متوسطه را در دبیرستان امام خمینی(ره) سپری نمود. در مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حضوری فعال داشته و در راهپیمائیها شرکت مینمود. در جنگ تحمیلی به جبهه اعزام و در عملیات طریق القدس (فتح بستان ) شرکت نمود....
شهدا سال 59 -قسم نامه شهید سید محمد محسن موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بارالها! به حق تمام انبیائت، از آدم گرفته تا آخرین پیامبرت محمد رسولالله(ص)، به دخترش زهرا(س)، به علی(ع) آن ابر مرد تاریخ بشر و به قرآن، آن کتاب مقدس؛ آن معجزهای که بالاتر از هر معجزه است. به حسینات و حسنات و آن قهرمان زنان زینب(س) و به حق تمام ائمه معصومین(ع) و تمام مردان خدا از علی(ع) گرفته تا امام مهدی(عج) و جانشین بر حقش، نایب الامام خمینی و به تمام شهیدان راه حقات، از ابوذر، بلال،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ » شهيد سيد محمد محسن موسوي »
بارالها! به حق تمام انبیائت، از آدم گرفته تا آخرین پیامبرت محمد رسولالله(ص)، به دخترش زهرا(س)، به علی(ع) آن ابر مرد تاریخ بشر و به قرآن، آن کتاب مقدس؛ آن معجزهای که بالاتر از هر معجزه است. به حسینات و حسنات و آن قهرمان زنان زینب(س) و به حق تمام ائمه معصومین(ع) و تمام مردان خدا از علی(ع) گرفته تا امام مهدی(عج) و جانشین بر حقش، نایب الامام خمینی و به تمام شهیدان راه حقات، از ابوذر، بلال،...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید رضا شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
هوای غیر از سر برون کرده بود و مجنون صفت در پی لیلا شتاب رفتن داشت، جز به وصل نمیاندیشید و از سوختن بال و پر هراسی به دل راه نمیداد. 1/3/1344 آنگاه که دیده به جهان گشود نام «رضا» برای او برگزیدند تا رضای خود را از خالق هستی، بر رسیدن این تحفه گرانبها، اعلام کنند. محرومیت و کمی بضاعت باعث شد تا رضا از کودکی با رنج و سختی آشنا شود و زندگی در وادی محرومیت را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
هوای غیر از سر برون کرده بود و مجنون صفت در پی لیلا شتاب رفتن داشت، جز به وصل نمیاندیشید و از سوختن بال و پر هراسی به دل راه نمیداد. 1/3/1344 آنگاه که دیده به جهان گشود نام «رضا» برای او برگزیدند تا رضای خود را از خالق هستی، بر رسیدن این تحفه گرانبها، اعلام کنند. محرومیت و کمی بضاعت باعث شد تا رضا از کودکی با رنج و سختی آشنا شود و زندگی در وادی محرومیت را...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -شب زدگان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
و بالیل افلا نعقلون در شب به دیده بیدار در شب به دیده عاقل در شب به دیده عاشق بنگر، عزیز شب آلوده در شب که موج موج سیاهی همراه با شهادت خورشید قربانی هدایت خلق از فجر تا غروب قربانی طلوع نور از بستر تباه سیاهیها بر مهد خاک سفره گسترده و ز بام روستای کوچک ما تا بام افلاک رنگ سیاه چون دل دیو کینه جو و آنجا به اوج خانه خورشید ستارهها چون کرمهای شب تاب سوسو میزنند تعقل نمیکنید خوب آرمیدهاید به پهنای دشت شب آسوده گشتهاید زفکر شب دراز اما دریغ کاین شب...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
و بالیل افلا نعقلون در شب به دیده بیدار در شب به دیده عاقل در شب به دیده عاشق بنگر، عزیز شب آلوده در شب که موج موج سیاهی همراه با شهادت خورشید قربانی هدایت خلق از فجر تا غروب قربانی طلوع نور از بستر تباه سیاهیها بر مهد خاک سفره گسترده و ز بام روستای کوچک ما تا بام افلاک رنگ سیاه چون دل دیو کینه جو و آنجا به اوج خانه خورشید ستارهها چون کرمهای شب تاب سوسو میزنند تعقل نمیکنید خوب آرمیدهاید به پهنای دشت شب آسوده گشتهاید زفکر شب دراز اما دریغ کاین شب...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70
71
72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 بعدي